درب کنسرو بازکن برقی

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
+ مريم 
يه مطلب باحال ديدم گفتم تو هم بخوني
روزي يک استاد دانشگاه تصميم گرفت تا دانشجويانش را به مبارزه بطلبد .
اوپرسيد : آيا خداوند هر جيزي را که وجود دارد ، آفريده است ؟

دانشجويي شجاعانه پاسخ داد : بله.

استاد پرسيد : هر چيزي را ؟

پاسخ دانشجو اين بود : بله هر چيزي را .

استاد گفت : در اين حالت ، خداوند شر را آفريده است . درست است ؟
زيرا شروجود دارد .

براي اين سوال ، دانشجو پاسخي نداشت و ساکت ماند .
استاد از اين فرصت حظ برده بود که توانسته بود يکبار ديگر ثابت کند
که ايمان و اعتقاد فقط يک افسانه است .

ناگهان ، يک دانشجوي ديگر دستش را بلند کرد و گفت : استاد ، ممکن است که
از شما يک سوال بپرسم؟

استاد پاسخ داد : البته .

دانشجو پرسيد : آيا سرما وجود دارد ؟

استاد پاسخ داد : البته ، آيا شما هرگز احساس سرما نکرده ايد ؟

دانشجو پاسخ داد : البته آقا ، اما سرما وجود ندارد .
طبق مطالعات علم فيزيک ، سرما عدم تمام و کمال گرماست . و شئي را تنها
در صورتي مي توان مطالعه کرد که انرژي داشته باشد و انرژي را انتقال دهد .
و اين گرماي يک شئي است که انرژي آن را انتقال مي دهد .
بدون گرما ، اشياء بي حرکت هستند ، قابليت واکنش ندارند .
پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را ساخته ايم تا فقدان گرما را توضيح دهيم .

دانشجو ادامه داد : و تاريکي ؟

استاد پاسخ داد : تاريکي وجود دارد .

دانشجو گفت : شما باز هم در اشتباه هستيد ، آقا .
تاريکي فقدان کامل نوراست . شما مي توانيد نور و روشنايي را مطالعه کنيد ،
اما تاريکي را نمي توانيد مطالعه کنيد. منشور نيکولز تنوع رنگهاي مختلف را
نشان مي دهد که در آن طبق طول امواج نور ، نور مي تواند تجزيه شود
.
تاريکي لفظي است که ما ايجاد کرده ايم تا فقدان کامل نور را توضيح دهيم .

و سرانجام دانشجو پرسيد : و شر ، آقا ، آيا شر وجود دارد ؟ خداوند شر را
نيافريده است .

شرفقدان خدا در قلب افراد است ، شر فقدان عشق ، انسانيت و ايمان است . عشق و ايمان مانند گرما و نور هستند . آنها وجود دارند .
فقدان آنها منجر به شر مي شود .

و حالا نوبت استاد بود که ساکت بماند .


نام اين دانشجو آلبرت انيشتين بود