سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وقتی توی یکی از روستاها بعد از قرائت سوره حمد از خانم ها خواستم از روی قرآن حمدشو رو بخونه در کمال ناباوری نفر اول که دختری جوان درحد 16سال یا حتی کمترو بود گفت من از روی قران نمی خوانم  
اول فک کردم خجالت میکشه گفتم: باشه از حفظ بخون گفت بلد نیستم ... با لبخند یخ زده ای گفتم خوب همون جور که توی نماز میخونی بخون .......... نماز... که... میخونی ..........
نه
چرا ؟
بلد نیستم !!!!!!
چرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
سواد ندارم..........
دیدم فضا خیلی سنگین شده و قیافه من ایقدر تابلو که الانه گریه کنم ...صلاح ندیدم بنده خدا بیش ازین شرمنده بشه گفتم اشکال نداره نفر بعدی بخونه .
زن جوان35-36ساله ای بود لبخندی زد و گفت :من هم سواد ندارم ونماز نمی خونم..
ناباورانه چن تا خانم
جوان بعدی هم همینرو گفتن. بقیه هم که با سواد بودن نماز هاشون خیلی غلط داشت.  
فضای اتاق داش خفم میکرد. نماز نخون زیاد دیده بودم که یا کاهلی میکردن یا اعتقادنداشتن

 اما بی سوادی!!!!!!!!! مادر بزرگ منم سواد نداره ولی ....
یه نگاه به رفیقم کردم دیدم شکه شده و به زمین خیره.......
بعداز چن ثانیه مجبور شدم برخلاف میلم برم بالای منبر که مگه زندگی تون سخت نیس ؟ مگه نمی گین بارون نمی باره ؟خدا خودش گفته که هر کی از یاد من روبگردونه زندگیش سخت میشه ؟ امام حسین که به خاطرش سیاه میپوشین گفتن نور چشمشون نمازه ..........
اصلا نمیدونم چی میگفتم ...

 وقتی با مینی بوس برمیگشتیم خوابگاه پیش بچه های مدرسه، اونقدر حالمون گرفته بود که با رفیقم اصلا حرف نمیزدم .دلم بیش تر از همه به حال امام زمان می سوخت با این طلبه هاش .با این شیعیانش ...اتفاقا جمعه هم بود .....


نگارش در تاریخ یکشنبه 90/9/27 توسط  | نظر

ابزار وبمستر

خرید شارژ

دانلود

خرید vpn